«من حتما باید رویدادم را گیمیفای کنم!» اگر شما هم جزو کسانی باشید که پستهای فواید گیمیفیکیشن را زیاد میخوانید ممکن است این فکر را داشته باشید. اما از کجا معلوم که واقعا گیمیفیکشن به شما کمک کند تا انگیجمنت شرکت کنندگان رویداد شما بالا رود و تجربهای جذاب به آنها بدهد؟ اصلا این تفکر که میگوید:«gamify everything» اشتباه محض است!
ممکن است بگویید اگر این که یک رویداد یا اپلیکیشن یا نرمافزار ویا… گیمیفای باشد بسیار عالی است… اما شما باید بدانید که به این سرعت نباید تصمیمگیری کنید.
بیایید از یک قدم قبل آغاز کنیم و بسنجیم که آیا واقعا گیمیفکیشن نیاز کار شماست؟
در واقع گیمیفایر یا صاحب کسبوکار یا… باید بداند که گیمفیکیشن به معنای ساختن مدل انگیجمنت جدید، با جامعه هدف جدید و انگیزاندن آنها به سمت اهدافی است که حتی ممکن است جزو اهدافشان نباشد و این واقعا کار سختی است!
گفته میشود که بازیها ابزار قدرتمندی برای ایجاد تجربه هستند و باعث بالا رفتن انگیزه و انگیجمنت میشوند. اخیرا گیمفیکیشن در حال ترند شدن است و این باعث میشود که از پیچیدگی بازی بکاهد تا در انتها به یک سری نشان، امتیاز و لیدربرد برسیم. نتیجه این اتفاق این است که نه تنها انگیجمنت بازیکنان پایین میآید بلکه همین علاقه و انگیجمنت موجود نیز تخریب میشود.
همواره این مطلب را در ذهن خود داشته باشید که ممکن است گیمفیکیشن بهترین گزینه برای شما نباشد! برای این که مفهوم این مطلب را بهتر درک کنید پنج دسته موقعیتهای زیر را بخوانید که در هریک از آنها توضیح میدهیم که چرا گیمیفای کردن رویدادتان خوب نیست و نکاتی که در این مورد باید به یاد داشته باشید(اگر میخواهید گیمیفیکیشن اجرا کنید).
۱. اگر شرکتکنندگان را به خوبی نمیشناسید گیمیفای کردن ممنوع!
هر چه قدر هم در مورد مهمانهایتان اطلاعات داشته باشید باز نمیتوانید ادعا کنید که آنها نسبت به یک محیط گیمیفای شده واکنش ۱۰۰درصد مثبتی نشان میدهند و با آن مشغول میشوند. تمامی افراد به بازی علاقه ندارند چرا فکر میکنیم به هر طریق که شده بایستی آنها وارد بازی شوند؟ از طرفی تمامی رویدادها نیز مناسب گیمیفای شدن نیستند. ممکن است که مردم به رویداد شما بیایند تا مشغول به یک جلسه جدی B2B شوند و بخواهند بر رویکرد و سودهای کسبوکارها تمرکز کنند . آنها در واقع به دنبال تمام کردن مراحل بازی یا کسب امتیاز نیستند!
۲. فقط به خاطر اینکه معروفه!
در این شکی نیست که گیمفیکیشن ترند شده است. اما این حرف نیز احمقانه به نظر میرسد که گیمیفای میکنیم چون همه میکنن یا ترند است. شما بایدبدانید که گیمیفیکیشن قرار است که به حل مشکلات کمک کند یا به توسعه رویداد شما کمک کند.
استفاده از تکنولوژی نیز به همین صورت است. ما از تکنولوژی استفاده نمیکنیم به این دلیل که بقیه دارند استفاده میکنند. باید نگاه کنیم که چه کمکی به ما میکند؟ گاه استفاده میکنیم به این علت که فرآیند سریعتر صورت میگیرد یا خطرات را کاهش میدهد و … . اگر واقعا به یک دلیل قانعکننده برای استفاده از گیمفیکیشن نرسیدید پس بهترین راه این است که گیمیفای نکنید.
۳. آیا کیفیت رویداد براتون مهمه؟
به اپلیکیشینی که با آن میخواهید گیمفیکیشن را اجرا کنید نگاهی بیندازید. آیا گیمیفیکیشن قابلیت اجرا دارد یا صرفا شرکتکنندگان به خاطر انجام یک سری وظیفه که در بازی به آنها محول شده امتیاز میدهید فعالیت دارند. این نه تنها تصویر از گیمفیکیشن را خراب میکند بلکه یک فضای رقابتی منفی در میان مهمانها ایجاد میکند. آیا واقعا میخواهید رویدادتان اینگونه خراب شود؟!
۴. حواسپرتی با گیمفیکیشن
شرکتکنندگان رویداد شما به اندازه کافی حواسپرت هستند با گوشیهایشان یا بررسی ایمیلها و یا پیامها و… و به احتمال زیاد حواسشان جای دیگری است. آیا میخواهید که به این حواسپرتی بیفزایید؟ گاهی اوقات شما نیاز به این دارید که شرکتکنندگان شما تماما درگیر بحث شوند نه اینکه به واسطه بازی و سرگرمی به حرف شما گوش دهند!
۵. عدم تعهد و ملالت را نمیتوان کاریش کرد؛ حتی با گیمیفکیشن!
اگر اولین و مهمترین دلیل و هدف شما برای گیمیفای کردن یک رویداد این است که تعهد آن افراد را افزایش دهید کور خواندهاید! این محقق نخواهد شد. مخصوصا زمانی که محیط شما به گونه ای باشد که افراد با ان تعامل سازندهای نداشته باشند. اپلیکیشنهای گیمیفکیشن ساخته نمیشوند تا تعهد افراد را افزایش دهند یا از خستگی جلوگیری کنند. شما باید نسبت به تعهد شرکتکنندگان رویدادتان پاسخگو باشید و صرفا از گیمیفکیشن برای افزایش تجربه تعاملی کاربران استفاده کنید.
سخن آخر
گیمیفیکیشن برخلاف تفکر سنتی، حل المسائل نیست. بنابراین به جای اینکه به صورت ناشیانه رویدادتان را گیمیفای کنید نگاه کنید به اینکه موانع اصلی در مقابلتان چیست و از گیمفیکیشن صرفا به عنوان محرک یا کمک کننده استفاده کنید. مشکل استفاده نکردن از گیمیفیکیشن نیست بلکه درست درک نکردن مساله و منبع مشکل است.