لطفا برای مطالعه ی مقاله ی گیمیفیکیشن چیست، اینجا کلیک فرمائید.
طراح بازی، فردی است که یک بازی را طراحی و ایجاد میکند. یک بازی میتواند ویدئویی، اجتماعی، تختهای
(Board)، ورزشی، کارتونی و… باشد. تمرکز اصلی یک طراح، بر ایجاد یک بازی مفرح برای بازیکنان است.
طراح بازیوارسازی
فردی است که کارش، ایجاد و طراحی سیستمهای بازیوار است. این فرد باید موارد زیر را به خوبی بشناسد :
- مساله یا مشکل اصلی
- بازیکنان
- آنچه که در بازیکنان انگیزه ایجاد میکند
- آشنایی با فنون و تکنولوژی مورد استفاده
- توانایی انتخاب جایزه ها و مشوقها برای یک بازی
بازیکن
فردی است که بازی را انجام میدهد یا با یک سیستم بازیوار تعامل میکند.
مدیر گیمیفیکیشن
فردی است که یک سیستم بازیوارشده را اجرا میکند. کارهایی همچون :
- دیدهبانی و تعامل با بازیکنان
- اجرای بدون اشکال سیستم
- اجرای قوانین
- تشخیص نیرنگها
- نتایج ناخواسته
- خلق ماموریتها و رقابتها
- مدیریت جدالها
- ارائه بازخورد و…
حال موضوع بحث را کمی عوض میکنیم.
تاریخچه بازیوارسازی
اولین فردی که مفهوم کار و بازی را ترکیب کرد (به یک مفهوم عمیقتر از هر دو) چارلز کنرادت بود.
در سال ۱۹۷۳موسسه بازی کار تاسیس شد.
ماموریت این موسسه تحقیق چرایی کاهش سود حاصل از تولید بود(در حالی که ورزشها هر روزه محبوبتر میشوند). تشابه این دو، کارِ گروهی و هدفدار بودن هر دو فعالیت این دو را از هم متمایز نمیسازد. اما چیزی هست که کار را متفاوت میسازد.
کنرادت در سال ۱۹۸۴کتابی با عنوان «بازیِ کار» منتشر کرد.
در این کتاب او از ۵ اصل سخن گفت:
- اهداف تعریف شده آشکار
- حفظ امتیاز بهتر
- بازخورد مکرر بیشتر
- انتخاب شخصی پر رنگتر
- تربیت سازگار
اما چه کسی برای اولین بار واژه بازیوارسازی را ابداع کرد. برای اولین بار برنامه ریز رایانه نایک پلینگ این کار را انجام داد.
زمینه های بازیوارسازی
وقتی به گذشتهام به عنوان یک مهندس و توسعهدهنده نگاه میکنم؛ اولین چیزی که در حوزه بازیوارسازی به ذهنم میخورد این است که چگونه میتوانیم به تجربه کاربران خود با استفاده از بازی بیفزاییم؟ به سرعت فهمیدم که حرفههای مرتبط با خودم حداقل ۵ حوزه مختلفند.
- توسعه دهندگان: که تنها به دنبال ارتقاء تجربه کاربر برای نرمافزارهایشان هستند.
- مدیران انجمن: به دنبال استخدام و جذب بیشتر اعضای انجمن هستند.
- همکاران: که به دنبال جذابتر کردن و باصفا کردن یادگیری هستند.
- بازاریاب ها: که قبلا نسبت به بازیوارسازی اطلاع داشتهاند و چندین کمپین بازیگونه را تجربه کردهاند.
- مردم عادی: که به دنبال این هستند که چگونه میتوان وقایع را جذابتر کرد.
جایی که کار و بازی شبیه یکدیگرند!
بیاین به تفاوتها و تشابه های میان کار و بازی نگاهی بندازیم.
برای مثال یک مورد را بررسی میکنیم.
شکست یک زمینه جذاب بازی است. شکست برای بازیکن به منزله یک بازخورد دربارهی روش یا رهبرد بازی است.
این بازیکن را ماهرتر میکند. شکست یک قسمت از یادگیری است. اما در کار دقیقا برعکس است. شکست شما را لکهدار میکند. شکست ما را از یادگیری و افزایش تجربه و پذیرش خطر معزول میدارد. بازیکنان دید بهتری به طریقه جلورفتن و پیشرفت (در مراحل بازی ویا…) نسبت به یک کارمند دارند. برای مثال برای اینکه بازیکنان بازی پرندگان خشمگین به مرحله ۱۰ برسند، نیاز است که ۶خوک را بکشند یا شمشیر را به قلعه وارد کنند یا در مسابقه در جایگاه سوم قرار گیرند. اما به عنوان یک کارمند، ما هیچوقت ندانستیم که چه چیزی تعیینکنندهی ترقی و پیشرفت ما به مرحله جانشین مدیر و یا ریاست است. ما همچنین نمیدانیم افراد در این پست چگونه به این مراحل رسیدهاند!
نقد به بازیوارسازی
هرکس که به بازیوارسازی علاقهمند باشد دیر یا زود به نقادان بازیوارسازی برخورد میکند. نقدها و دغدغهها را میتوان به موارد زیر محدود کرد:
- بازی در مقابل بازیوارسازی
- دغدغه های اخلاقی
- سادگی
- اعتیاد
بازی در مقابل بازیوارسازی
یک مدیر، که با بازیوارسازی آشنا شده بود و اولین سیستم گیمیفای شدهاش را دید، مدام سوال میپرسید که «پس بازی کجاست؟»
وقتی بازیوارسازی را تعریف کردیم، مشخص نمودیم که بازیوارسازی، ساختن بازی نیست.
در اینجا به تفاوت یک بازیوارساز و یک طراح بازی اشاره میکنیم.
از دید یک طراح بازی
طراحان بازی تلاش میکنند که بازی خوبی را ایجاد کنند تا بازیکن را در جریان (حس) قرار دهد. سرگرمی و جذابیت ایجاد میکند. طراح بازی به بازی به عنوان یک هنر نگاه میکند(فقط همین). دیدگاه آنها این است که یک بازی بسازند که نقطه مرجع بازی آنها بازیهای دیگر است.
اما یک بازیوارساز ظاهرا یک روش ماشینیگونه استفاده از المانهای طراحی بازی در یک کسبوکار یا وبسایت یا هر فرآیندی را دستور کار خود قرار میدهند. نتایج، از تجربه یک بازی بسیار دور است. به نظر یک طراح بازی، این یک نمایش غلط از بازی است.
از دید یک بازیوارساز
یک بازیوارساز از دید یک بازیساز صحبت نمیکند. همچنین به دنبال ساخت بازی نیست. نقطه توجه او تجربههایی است که نرمافزار یک کسبوکار به کاربر میدهد. خلق یک تجربه جذاب همواره کانون توجه طراحی یک نرمافزار نبودهاست. همواره توجه بر حل یک مشکل بودهاست. در سالهای گذشته نتایج حاصل از علم و تحقیقها این را نشان میدهد که : با اضافه کردن المانها و قوانین مشابه با بازی در کارهای غیربازی موجب کمک به افزایش درگیری (اشتغال)، حل مساله، کارایی و حل بسیاری از نقاط چالش فضاهای حقوقی است. اعمال این اصول در کاربردهای کسب و کار و فرآیندها میتواند نتایج و خروجی یک سازمان و یا… را تغییر دهد. بازیوارسازی یک جهش رو به جلو است؛ من میتوانم کاری کنم که مردم در محل کارشان شادتر باشند.
سادگی
یک نقد وارد بر بازیوارسازی این است که بازیوارسازی چیزی جز استفاده از امتیاز و نشانها در کارهای غیربازی نیست؛ ولی حتی چنین ساختار سادهای نیز میتواند سطح مشغولیت و درگیری را بالا ببرد.
برای مثال در یک بازیوارسازی در یک سیستم نشاندهی برای کاربران را در نظر بگیرید. افراد خواننده به ازای فعالیتهای خاصی همچون خواندن یک مقاله نشان میگیرند. از دید بازیوارسازان این یک گیمیفیکیشن ضعیف محسوب میشو؛.اما همین گیمیفیکیشن ضعیف نیز میزان اشتغال به مطالعه را حدود ۲۰ درصد افزایش داده بود.
[…] با طراحی قطعات بازی شروع میشود؛ یا با کارتهای شانس و صندوق […]
[…] در مطلب بعد به این مسئله میپردازیم که بازیوارسازی(گیمیفیکیشن) دقیقا به چه […]
[…] از ابتدا شروع کنیم، بیایید ببینیم گیمیفیکیشن چیست؟ […]